- عدم شفافیت
بررسی استارتآپهایی که با شکست مواجه شدهاند، و همچنین تجربه برگزاری دورههای روایتگری کسب و کار به ما نشان میدهد که یکی از مهمترین دلایل به نتیجه نرسیدن بسیاری از ایدهها، عدم شفافیت در مرحله ایدهپردازی است. تجربه نشـــان داده بیشتـر افــرادی که برای راهاندازی یا توســعه کسب و کار خود به ایـــدهای نو میرســند آنقدر مجذوب ایده خود میشوند که نمیتوانند یا نمیخواهند صادقانه و بدون پیشداوری با نقدها و واقعیتها روبرو شوند. در نتیجه با شتاب، مرحله ایـــدهپردازی را پشت ســـر میگذارند و وارد مرحله اجرایی میشوند. برای اجرایی شدن این ایده، افرادی را با خود همراه میسازند، سرمایه و زمان زیادی صرف میکنند و همه منابع کلیدی را به کار میگیرند، اما پس از گذشت یک یا دو سال با واقعیتهایی که در ابتدا نمیخواستند ببینند روبرو میشوند و مجبور خواهند شد شکست را بپذیرند. و یا در بهترین حالت، برای سرپا نگه داشتن کسب و کارشان تن به هر تغییری خواهند داد و در آخر، کسب و کاری را مدیریت خواهند کرد که هیچ شباهتی به آن ایده اولیه ندارد.
وقتی به ایدهای نو میرسید، پرسشهایی از این دست میتوانند به شما کمک کنند تا ایده خود را مورد ارزیابی قرار دهید: آیا ایده من حقیقتاً ایدهی تازه و منحصر به فردی است و هیچ مشابهی برای آن وجود ندارد؟ آیا افراد یا گروههایی که ایدههایی نزدیک به ایده من داشتهاند در عمل، به موفقیت رسیدهاند یا با شکست مواجه شدهاند؟ دلیل شکست یا موفقیت آنها چه بوده است؟ ایدهی من چه ارزش جدیدی را به مخاطب پیشنهاد میدهد؟ آن چه پیشنهاد میدهم تا چه اندازه میتواند نیاز مخاطب را برآوردهکند؟ توجه داشته باشید یک ایده خوب به همان اندازه که جذاب است ” اگر به درستی بررسی نشود ” میتواند موجب اتلاف هزینه ، از دست رفتن منابع و بیاعتباری شما میان همراهان، همکاران و مخاطبان شود.
- ناتوانی در اجرای ایده
بسیاری از ایدهپردازان بر این باورند که اگر سرمایه، امکانات و نیروی انسانی لازم را در اختیار داشته باشند، به راحتی میتوانند ایده خود را اجرایی کنند و به موفقیت برسند. اما مشاهده و بررسی استارتآپها و کسب و کارهایی که با شکست مواجه شدهاند نشان میدهد، در اختیار داشتن این منابع، نمیتواند تضمینکننده به نتیجه رسیدن یک ایده باشد. وقتی که ایده نو و جذابی به ذهن شما میرسد، ممکن است آنقدر بر روی جذب سرمایه، امکانات و نیروی انسانی متمرکز شوید که فراموش کنید “تواناییهای شخصی” خود را مورد ارزیابی قرار دهید. پس همواره این تهدید وجود دارد که پس از جذب منابع و در مرحله اجرا، هنگامی که با سختیها و مشکلات روبرو میشوید به این نتیجه برسید که توانایی ادامه کار را ندارید. و به این ترتیب اعتبار خود را میان سرمایهگذاران، همراهان و همکاران خود از دست میدهید. پیشنهاد ما این است که در مرحله بررسی ایده و پیش از اقدام برای جذب منابع، صادقانه و شفاف به چند پرسش مهم پاسخ دهید:
- آیا ایده من براساس علایق، دغدغهها و تجربه کاری من شکل گرفته است؟
- آیا آماده هستم برای اجرایی شدن ایدهام، بصورت تمام وقت کار کنم؟
- آیا شکیبایی لازم برای محقق شدن ایده را دارم؟
- آیا توانایی مدیریت یک گروه را دارم؟
- آیا برای رویارویی با مشکلات آماده هستم؟
پاسخ دادن به پرسشهایی از این دست به شما کمک میکند تا تواناییهای خود، نسبت به ایدهای که در ذهن دارید را بسنجید و براساس این شناخت در جهت محقق شدن آن گام بردارید.
- نداشتن روایت کسب و کار
در دو پست قبلی توضیح دادیم که برای به ثمر رسیدن یک ایده، در ابتدا باید آن را از همه جوانب مورد بررسی قرار دهیم و در مرحله بعد توانایی خود را در به اجرا رساندن ایده مورد ارزیابی قرار دهیم. پس از پشت سر گذاشتن این دو مرحله، مهمترین چالشی که ایدهپردازان با آن روبرو میشوند نداشتن روایت کسب و کار برای بیان ایده خود به حلقه ذینفعان است. بررسیها نشان میدهد یکی از دلایل عدم موفقیت ایدهپردازان در جذب سرمایه و یا قانع کردن افراد برای همراهی و مشارکت، این بوده که نتوانستهاند ایده خود را به طور دقیق، شفاف، قانعکننده و تاثیرگذار بیان کنند. هر ایده پردازی برای ورود به مرحله اجرایی نیاز دارد تا ایده خود را برای گروههای گوناگونی مانند سرمایه گذاران، شرکای کلیدی، همکاران، مخاطبان و… توضیح دهد. باید به این نکته مهم توجه داشت که نمیتوان یک روایت واحد را به همه این گروهها ارائه داد.به این معنا که ساختار روایت یک ایده برای سرمایهگذاران باید با ساختار روایت همان ایده برای مخاطبان کاملا متفاوت باشد.
یک ایدهپرداز در کنار فراگیری مهارتهای گوناگون نیاز دارد تا مهارت خلق و ارائه “روایت کسب و کار” را فرا گیرد تا بتواند به این پرسش مهم پاسخ دهد که: ایده خود را به چه کسی، در کجا، به چه شکلی ارائه دهم تا بتوانم به نتیجهای که در نظر دارم برسم؟ باید توجه داشته باشید که “روایت کسب و کار” یک ابزار برای تبلیغ محصول یا خدمت برند نیست، بلکه یکی از اصلیترین ارکان تشکیلدهنده برند است که کمک میکند تمام فعالیتهای درونی و بیرونی سازمان یکپارچه، هماهنگ و معنادار باشد.